علیرضا پناهیان، سقوط اسد و پایان جهان | چرا طیفی از اصولگرایان سعی میکنند ابهامات سیاست خارجی را زیر عنوان «شرایط ظهور» پنهان کنند؟
رویداد۲۴ | سیما پروانهگهر: علیرضا پناهیان، خطیب پرحاشیه اصولگرایان در تازهترین اظهارات خود وضعیت فعلی منطقه بعد از سقوط دولت اسد در سوریه و قدرت گرفتن هیئت تحریرالشام را در چهارچوب بروز نشانههای «ظهور» امام زمان تحلیل کرده است.
او با اشاره به حوادث اخیر در سوریه، گفته «حوادث الان به پدیده سفیانی خیلی میخورد، عجیبترین قسمتش این است که یک عده طرفدار بنیامیه در منطقه پیدا شده است»، و ادامه داده که «ما هر چیزی را حدس میزدیم جز این یک مورد که جریانی به نام جریانات طرفدار بنیامیه و بنیسفیان [پیدا شود]و در منطقه آخرالزمان راه بیفتد.»
به نظر میرسد علیرضا پناهیان که در ماههای اخیر از اصلیترین چهرههای مدافع بحث حجاب بود و هدایت راهپیمایی در اعتراض به «بیحجابی در جامعه» را هم برعهده داشت، حالا در تحلیل شرایط منطقه سعی در ارائه تصویری «آخرالزمانی» از وضعیت منطقه و تغییر موقعیت قدرتها دارد.
البته این نخستین بار نیست که پناهیان شرایط موجود را به وضعیت آخرالزمان تعبیر کرده است. او دهم فروردین ماه سال جاری، در برنامه «منتظرانه» در پاسخ به این سوال که «باتوجه به وظیفه سیاسی ما برای مقدمهسازی ظهور امام زمان (عج)، رویدادهایی مانند انتخابات کشور چه اهمیتی دارد؟»، گفته بود که «رأیگیری و انتخابات بیشتر از این که بخواهد جامعه ما را آباد کند، میتواند جهان را آزاد کند. چون ملت ایران، اگر از حضور در رأیگیریها و در امتحان انتخابات، سربلند بیرون بیاید، کافی است برای اینکه حضرت ظهور کنند».
پناهیان همچون نمونه غیرروحانی خودش یعنی علی اکبر رائفی پور ید طولایی در تکیه بر باور «ظهور» و تشریح شرایط «آخرالزمانی» و انطباق و ارتباط دادن شرایط سیاسی کشور به آن دارد. پناهیان در سال ۱۳۹۸ سلسله جلساتی به نام «آخرین آمادگی برای ظهور: اصلاح مدیریت در خانواده و جامعه» را در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار میکرد و سخنرانیهای پراکنده بسیار دیگری نیز در این حوزه دارد.
احمدینژاد و تشخیص شرایط آخرالزمانی
با مرور اظهارات پناهیان میبینیم که این رویه به دهه ۹۰ باز میگردد؛ یعنی همان سالهایی که محمود احمدینژاد، رییس جمهور محبوب و تراز امثال پناهیان، با تکیه بر همین مفاهیم سعی در ایجاد نوع جدیدی گفتمان مشروعیتبخش به نفع خودش داشت.
تا قبل از ظهور احمدینژاد، گفتمان مشروعیتبخش مذهبی در کشور، «مردمسالاری دینی» بود؛ گفتمانی برای شرایط با ثبات که در پاسخ به مطالبات طبقه متوسط در حال رشد ایرانی، سعی در آشتی اسلام و دموکراسی داشت. احمدینژاد با گفتمان «ظهور» سعی در نابودی هرسه کارکرد گفتمان قبلی داشت. اولا به جای طبقه متوسط، طبقه فرودست را نشانه گرفت و بسیج کرد که همواره در انتظار منجی است. ثانیاً مانند موارد تاریخی دیگر، گفتمانهای منجیگرایانه در دورانهایی قدرت میگیرند که ثبات اجتماعی به هم میریزد. گفتمان ظهور کاملا با سیاستهای دلبخواهانه احمدینژاد همخوان بود. و سوم اینکه احمدینژاد با سواستفاده از علاقه مردم به امام غایب میتوانست بعدی اقتدارگرایانه به گفتمان ظهور بدهد و قدرت بلامنازع خود در کشور را تثبیت کند.
در آن سالها که احمدی نژاد میخواست اتوبانی برای ظهور موعود بسازد، پناهیان شرایط ظهور را کاملا مهیا میدید، کما این که در آذرماه سال ۱۳۹۱ گفت «تمام قواعد ظهور محقق شده و ظهور قابل پیشبینی است».
خردادماه ۳ سال بعد، محمود احمدی نژاد که دیگر در پاستور نبود دوباره شرایط ظهور را محقق دید و گفت که «روند حرکت جهان در مسیر ظهور کامل است. فرایند، سرعت گرفته و همه چیز آشکار است. اصولا ظهور از اول آغاز شده و ما به اذن الله در مراحل پایانی و تحقق ظهور کامل قرار داریم.»
احمدینژاد و احمدینژادیها البته هم در سالهای دو دولت او و هم بعد از آن مدعی تشخیص شرایط آخرالزمان و دست اندازهای آن بودند. این محمود احمدی نژاد در قامت رییس دولت بود که مدعی شد آمریکا میخواهد جلوی ظهور امام زمان را بگیرد و گفت: «درست است که این مستکبران، به دنبال نفت و ثروت این کشور هستند، اما در زیر همه اینها یک استدلال برای خود دارند و بر اساس آن عمل میکنند. البته آن را در خبرها افشا نمیکنند. ما اسناد آن را به دست آوردیم که آنها معتقدند یکی از خاندان پیامبر اکرم در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشکاند. آنها همه این نقشهها را کشیدهاند که جلوی ظهور حضرت را بگیرند و میدانند ملت ایران زمینهساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود.»
موضوع ظهور به اندازه در ادبیات و گفتههای احمدی نژادیون رسوب کرد که طرفداران او با انتشار یک سی دی در سال ۸۹ به نام «ظهور نزدیک است» سعی کردند که احمدی نژاد را از یاران امام زمان معرفی کنند. محتوای ارائه شده در آن سی دی مشابه همین اظهارات امروز پناهیان بود؛ همه چیز در جهان اسلام، از سوریه و عربستان و ایران مهیا است و مقدمات ظهور بروز کرده است.
نکته قابل توجه دیگر در این سی دی محمود احمدی نژاد با «شعیب بن صالح» مطابقت داده شده بود. طبق روایات شیعه شعیب بن صالح پسری جوان است از قبیله بنی تمیم که قبل از قیام مهدی به همراه خراسانی در سمرقند یا ری قیام میکند. وی فردی با قد متوسط و چهره گندمگون.
سخنان احمدی نژاد، سی دی ظهور و محتوای ارائه شده در آن و اظهارات پناهیان از دهه ۹۰ تا امروز همه یک مساله را روشن میکند؛ تلاش جریانی برای استفاده از شرایط حساس منطقه و توجیه بسیاری از مسائل به سود خود با برانگیختن احساسات مذهبی و باورهای مردم به ظهور موعود. روندی که یک شخصیت دیگر نیز در طی یک دهه گذشته در آن فعال بوده و حتی سعی کرد تا تئوریسین این حوزه نیز باشد.
علی اکبر رائفی پور، خیر و شرسازی دنیای امروز در چهارچوب ظهور
در میانه دهه ۹۰ علیاکبر رائفیپور در یک سخنرانی مدعی شد: «الان که من و شما اینجا در کمال آرامش نشستیم عصر ظهور امام زمان است! شک نکنید! صدای پای حضرت شنیده میشود! از ۱۲۰۰ نشانه ظهور، فقط ۵ تا مانده، ۱۱۹۵ تا محقق شده است.» مشابه همین عبارات در معرفی سایت موسسه مصاف نیز به کار رفته است که «صدالبته ظهور نزدیک است.»
رائفیپور در گفتگو با پایگاه خبری تبیان روند فعالیت مصاف را اینگونه توضیح داد: «در موسسه مصاف روی موضوع آخرالزمان کار میکنیم». ادامه توضیحات او درباره تشخیص و تعریف شرایط آخرالزمانی به خوبی نشان میدهد که رائفیپور هم سعی میکند به عنوان بخشی از پازل این جریان نقشی در تعریف شرایط آخرالزمانی داشته باشد.
با این تفاوت که او مدعیتر از خود احمدینژاد و حتی علیرضا پناهیان، جبهههای خیر و شر و شرایط ظهور بر اساس وضعیت این جبههها را در همه حوزهها و فراتر از سیاست داخلی و خارجی، و حتی در زمینه کشاورزی هم جستجو میکند. او در همان گفتگو با تبیان میگوید: «آخرالزمان دو بعد دارد؛ جبهه شر و جبهه خیر. هر جایی جبهه شر ورود پیدا کند، ما هستیم! تو ورزش، تو فرهنگ، تو اقتصاد، توی کشاورزی! حالا نکته کجاست؟ مثلا چندوقت پیش من یک سخنرانی داشتم درمورد کشاورزی و این باعث شد یکسری تغییرات در سیاستهای کشاورزی کشورمان انجام شود و یک بعدی از این پژوهش که انجام شده بود، سخنرانی بنده بود، بخش دیگر پیگیریهای بسیار جدی و گزارش نوشتن به دستگاههای مختلف بود و گفتیم که جریانات مشکوکی در کشور در حوزه خودکفایی ایران را دارند تحتتاثیر قرار میدهند. خب حالا کسی میپرسد «مگر شما علم کشاورزی دارید؟» نه، من تهدید را میشناسم. تو تهدیدشناسی فرقی نمیکند ویروس ایدز باشد یا شبکه ماهوارهای! جنس تهدید همیشه یکی است! منتها با توجه به اینکه شکل تهدید تغییر میکند، باید اطلاعات راجعبه آن مطلب داشته باشیم.»
در دهه ۹۰ بارها به عنوان کارشناس مهدویت به برنامههای تلویزیونی دعوت شد. سال ۱۳۹۹، اما رائفیپور که دیگر پسوند استاد را هم ضمیمه محتوم و قطعی نام خود کرده بود باب نشانهشناسی را هم باز کرد و اردیبهشت همان سال، نوع موی سر زنان «که شبیه کوهان شتر میشود»، خلوت شدن کعبه و تعطیلی حج، تعطیلی جهان بر اثر بیماری کرونا و رکود اقتصادی در پی آن را نشانههای ظهور دانست.
محمود احمدی نژاد، علی اکبر رائفی پور و علیرضا پناهیان بخشی از یک جریان هستند. این جریان نزدیک به دو دهه است که سعی دارد تا هرگونه نقد و ابهامی در حوزه سیاست داخلی یا خارجی را با این برچسب که «شرایط آخرالزمانی» است، خاموش کند.
از سوی دیگر این جریان همواره سعی کرده است چهرهٔ سیاسی مورد نظر خود را به عنوان شخصیت آخرالزمانی محبوب معرفی کند. به طور مثال در دهه ۹۰ محمود احمدینژاد قرار بود در مقام «شعیب بن صالح» در این نقش ظاهر شود. امروز اگر از آقای پناهیان در اینباره سوال شود احتمالاً سعید جلیلی را با همه خصوصیات وعدهداده شده تطبیق خواهد داد.
مفاهیم مهدویت برای توجیه شرایط سیاست
به نظر میرسد تلاش امروز پناهیان و نزدیکان او در تطبیق شرایط منطقه با مساله ظهور، نوعی راهبرد برای مواجه به پرسشگری نیروهای سیاسی و بدنه مردمی نزدیک به خود آنها است. وقتی نماینده مجلس دوازدهم یعنی محمدمنان رییسی -که اتفاقا عضو جبهه پایداری هم هست- به صراحت درباره موضع ایران در سوریه طرح سوال میکند مشخص است که امثال پناهیان ناچارند راهبرد تازهای برای مواجهه با این ابهامات و پرسشها اتحاذ کنند.
اظهارات محمدمنان رئیسی، مورد بسیار مهمی است چرا که نشان میدهد شکست در سوریه همین حالا از نظر بسیاری از هواداران نظام سیاسی در چارچوب الهیات سیاسی تفسیر میشود و بنابراین باید در همان چارچوب هم جوابش را داد. نوزدهم آذرماه سال جاری محمدمنان رئیسی، نماینده قم در مجلس دوازدهم تحولات سوریه و سقوط دولت بشار اسد را نمونه «غضب الهی» دانست و در فضای مجازی نوشت: «اینکه بعد از تقدیم حدود ۶۰۰۰ شهید مدافع حرم و صرف میلیاردها تومان هزینه، طی فقط یک هفته سوریه را دو دستی تقدیم تکفیریها کردیم اگر غضب الهی نیست پس چیست؟! حدود دو هفته قبل، در حاشیه مراسمی، ملاقاتی بسیار کوتاه با یکی از بلندپایهترین مقامات نظامی کشور داشتم. به ایشان عرض کردم که پس این وعده صادق ۳ چه شد؟! لبخندی زدند و گفتند که بزنیم که نیم ساعت بعدش دوباره اسرائیل ما را بزند تا بعدش مردم مطالبه وعده صادق ۴ را بکنند؟!».
او در همین مطلب تهدید کرد «فعلا باتوجه به شرایط جنگی منطقه و لزوم حفظ وحدت، بیان نام مقاماتی که طی این ۴۰ روز قصور داشتهاند را صلاح نمیدانم، اما اگر در ادامه، دوباره در اجرای فرمایش آقا کوتاهی بورزند ابایی از افشای نامشان نخواهم داشت».
در حالی که حمید رسایی در جلسه علنی مجلس میگوید «الان اتفاقاتی در سوریه میافتد که ما توجیه نیستیم و جلسهای گرفته نمیشود» و یا عضو جبهه پایداری درباره نتیجه هزینههای انسانی و غیرانسانی ایران در سوریه طرح سوال میکند، طبیعی است جریانی با صدای پناهیان برای فرار از پاسخگویی سعی کند وضعیت فعلی را «شرایط آخرالزمانی» برای ظهور توصیف و از زیر بار پاسخگویی شانه خالی کند؛ رویهای که دو دهه است در پیش گرفته شده و حالا سقوط دولت اسد بهانهای برای تکرار راهبرد قدیمی شده است؛ راهبردی که بعید به نظر میرسد برای مخاطبان انقلابی این جریان قانعکننده باشد.
اینها را باید به زباله دان ریخت
اینها ظهور را مصادره به نفع خود میکنند
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند